در بیداری کابوس می دیدم،
تمام حرفهایت هر ثانیه در برابرم تصویر می شد
راست و دروغش چه فرقی می کند وقتی
هدف در دیدگاه تو وسیله را توجیه کرده بود!
هزاران راه برای پایان دادن بود و
تو بدترین راه را برگزیدی
و اینگونه که تو همه چیز را پایان دادی
نه دیگر کسی در من آغاز می شود و برایم "تو" می شود
نه تو می توانی دیگر در من تدوام یابی و "تو" شوی
و نه هیچگاه در من تمام می شوی و من، "من" می شوم.
لعنتی!
برای من این یعنی سه سر سوخت...